پرسش: کارگران هفت تپه شورا تشکیل داده اند و شورای آنها خواستار جایگزینی مالکیت سرمایه داران خصوصی با مدیریت دولتی شده است!! به بیان دیگر آنها شورا بر پا نموده اند اما شورایشان ضد سرمایه داری نیست و فاقد این جهتگیری می باشد. آیا این گواه آشکار درستی این سخن نیست که شورای ضد سرمایه داری بدون سرکردگی آگاهان مقدور نمی باشد؟
پاسخ: رویکرد ضد سرمایه داری درون جنبش کارگری نقش اثرگذار کارگران آگاه بر جنبش جاری طبقه خویش را انکار نمی کند و همه اهمیت واقعی و لازم را برایش قائل است. مرز افراشته میان رادیکالیسم سرمایه ستیز کارگری و رفرمیسم هم با نفی یا اثبات نقش آگاه ترها تعیین نمی شود. بالعکس پای نوع نگاهها، کالبدشکافی ها، رویکردها، نقدها و افق های کاملا متعارض و متضاد در کل مسائل اساسی مبارزه طبقاتی به میان است، تا جائی که به این سؤال مشخص مربوط است. می توان جواب را در چند سطر خلاصه نمود. کارگران هفت تپه در پویه مبارزات گریزناپذیر خود با سرمایه داران و در مقطعی از تداوم این پیکار، به این نتیجه رسیده اند که باید نام روابط موجود و اتحاد، همپیوندی، همدلی و همرزمی خویش را شورا بگذارند. اسماعیل بخشی کارگر مبارز نماینده آنها در یکی از سخنرانی های خود بارها عنوان کرده است که باید همه در تصمیم گیریها، شور و مشورت ها، تعیین مطالبات، پروسه گفتگو با دشمن، به طورمستقیم دخالتگرشوند. نکات مورد تأکید «بخشی» نیازهای لازم پروسه سازمانیابی شورائی توده کارگر است اما پیش کشیدن و حتی اصرار بر اجرای آنها نه فقط گواه تولد یک تشکل شورائی رادیکال و سرمایه ستیز نیست که حتی امید زیادی برای نطفه بندی بالنده و روینده چنان شورائی را هم پدید نمی آورد. هسته حاضر همپیوندی کارگران می تواند شرایط لازم برای بالندگی تا سطح یک شورای رادیکال ضد سرمایه داری را احراز کند و می تواند زیر فشار گمراهه رفتن ها، آسیب دیدن ها و تحمل ضربات در نطفه خفه شود و از رشد و بلوغ باز ماند. همه اینها امکان دارد و پرسش حیاتی برای فعالان آگاه یا یا آگاهترها آنست که چه کنند و چه نقشی ایفا نمایند؟ سنت رفرمیست هاست که خود را در یک حزب یا گروه ریخته گری می کنند، برنامه، اساسنامه، قطعنامه می نویسند و دستورالعملهای تشکیلاتی صادر می نمایند، ما ضد این هستیم، بر آنیم که باید در نقش آحادی اندرونی، همرزم و همسنگر با کل توان چاره گری و خلاقیت طبقاتی، با بصیرت، شور و احساس مسؤلیت رادیکال ضد سرمایه داری شروع به اثرگذاری کرد، در ژرفنای شرایط کار و استثمار و زندگی، در پیچ و خم حوادث روزمره، در لحظه، لحظه مبارزات جاری، در عمق خانه ها و آلونکها، در اجتماعات، اتوبوس ها، اعتصابات، راهپیمائی ها، نشست و برخاست ها، برای جایگزینی رفرمیسم با رادیکالیسم زمینی کارگری و ضد سرمایه داری تقلا کرد. قبل از هر چیز طومارسخنوری های فرساینده چندش بار سازمانیابی باید این گونه باشد و آن گونه نباشد را فرو بست، از سخنسرائی پیرامون اوصاف این یا آن نوع تشکل فاصله طبقاتی گرفت. به جای اینها بر روی سرمایه ستیز بودن ریشه ای پیکار، روی اهمیت اتکاء به قدرت مستقل ضد سرمایه داری خویش، روی راههای اعمال رادیکال این قدرت علیه اساس سرمایه داری متمرکز شد. وقتی کارگران آماده شوراسازی در منتهای ناآگاهی با آب و تاب از معجزه گری مالکیت دولتی سرمایه و ضرورت جایگزینی نقش سرمایه داران خصوصی با مدیریت دولتی کارخانه سخن می گویند، باید حتما کبریت شعور و شناخت سرمایه ستیز کارگری خود را در قعر تاریکی ها روشن ساخت، چراغ افروخت و با پیش کشیدن واقعیت های زمینی مبرهن تر از قضایای بدیهیه هندسی به همگان نشان داد که معضل در وجود سرمایه و نه دولتی یا خصوصی بودن مالکیت و مدیریت نظم سرمایه داری است. با این چراغ وارد زوایای شعور، شناخت، زندگی، کومه، مبارزه و پویه راه حل جوئی و چاره گری همرزمان شد. در زیر بارقه های نور این چراغ به کوه استوار قدرت تاریخساز طبقاتی کارگران اشاره کرد، فریاد زد که می توان این قدرت را سنگ بنای یک جنبش نیرومند سراسری طبقاتی ساخت و به کمک آن، کارخانه ها و مراکز کار و تولید را از چنگال سرمایه داران و دولتشان خارج کرد. می توان بحث تصرف کارخانه را موضوع مبارزه روز نمود. می توان دنیای تلاش ها و مبارزات مورد نیاز پیشبرد وجب و به وجب این کارزار را جریان خون شور و مشورت ها ساخت، می توان چنین نمود و اگر چنین کنیم آنگاه آنچه را که نیاز ضد سرمایه داری شدن شورا است وارد بند، بند کارزار شوراسازی کارگران نموده ایم. یک نکته بنیادی را اضافه کنیم، تفاوت میان این دو رویکرد نه تمایز میان دو شیوه اثرگذاری بر سازمانیابی توده کارگر که تعارض هویتی میان مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داری در یک سوی و جدال میلیتانت یا مسالمت آمیز زیر بیرق های رنگارنگ برای جایگزینی شکلی از سرمایه داری با شکل دیگر آنست.
کارگران ضد سرمایه داری
بیست و پنجم آبان 1397