مواد مکمل از کتاب «سرمایه داری و فاجعه آلودگی محیط زیست» نوشته حسن عباسی/ متن تکمیل شده سپتامبر 2021
سرمایه برای نوع غذای کارگر تصمیم می گیرد و رشته این تصمیم گیری ها را حتی در همین قلمرو خصوصی زندگی او تا هر کجا که می خواهد و سودجوئی هایش اقتضا می کند ادامه می دهد. سراغ ماده غنی کننده، آفت کش و یا کنسرو کننده آن می رود تا همه این ها را با حراج سازی جان انسان ها، ارزان تر سازد و از این رهگذر حجم کار اضافی نهفته در آن ها را افزون تر گرداند. روند اضمحلال مواد غذایی و کاهش ارزش مورد استفاده آن ها برای بدن از همان ابتدا، هنگامی که میوه می رسد، حیوان سلاخی می شود، سبزیجات از خاک جدا می شوند، آغاز می گردد. با وجودی که بافتها و سلول های این کالاها از طریق پوست و جداره های مقاوم آنها در مقابل باکتری ها، قارچ ها و موجودات ریز دیگر محافظت می شوند اما برای همیشه سالم نمی مانند و طول عمرشان حتی در هوای منهای 20 درجه، محدود است. همه ما روزانه شاهد تغییر رنگ، مزه، بو و شکل مواد غذایی و غذاهایی که خود تهیه کرده ایم حتی هنگامی که در یخچال نگهداری می شوند، هستیم. زمانی که جداره سلول ها و بافتهای مواد غذائی بر اثر پخت یا کارهای دیگر پاره می شوند و محتوی سلولها بیرون می ریزد، روند تباهی این مواد چندین برابر می گردد. غذای آماده، مورد هجوم بدون مانع باکتری ها، کرم ها، موجودات ریز و قارچ ها قرار می گیرد و به سرعت راه فاسد شدن می پیماید. مراکز فروش اغذیه آماده و نیمه آماده اعم از رستوران ها، شرکت های بزرگ تولیدی، سوپرمارکت ها و شرکت های تهیه کننده و نگهدارنده غذا جهت مقابله با این وضعیت و نیز افزایش طول عمر کالاها و کاهش ضایعات (در مجموع کاهش هزینه تولید، ترانسپورت و نگهداری) موادی نظیر آنتی اکسیدان ها، کنسرو کننده ها و متعادل کننده ها را به آن ها می افزایند ولی هیچ ماده ای نمی تواند مانع روند تباهی غذاهای آماده و نیمه آماده گردد، لذا سرمایه داری به گونه ای سودجویانه و ضد انسانی دست به ابتکاراتی جهت پوشاندن تغییرات رنگ، مزه، بو، و حتی شکل این محصولات می زند.
تولید سرمایه دارانه کشاورزی هرگز نتوانسته است و نمی تواند فرمولبندی مناسبی جهت جلوگیری از کاهش مواد لازم خاک برای کالاهای غذایی با محتوای مناسب، به دست دهد، تحقق این هدف بدون انصراف از سرمایه گذاری های بزرگ در این قلمرو ممکن نیست، چیزی که خط قرمز نظام بردگی مزدی است و برای امتناع از آن، نابودی سلامتی کارگران نخستین گزینه است. پیداست که توسعه بار آوری کار در واحد کشاورزی با هدف جلوگیری از کاهش نرخ سود نیز هیچ راهی به حل این معضل نمی برد و در نتیجه همواره و بطور ممتد سلامتی کارگران در معرض بیشترین خطر خواهد بود. اگر مواد کانی در خاک کاهش می یابد، می بایست که کمبود آنها در گیاهان نیز مشهود باشد ولی صاحبان سرمایه با قربانی ساختن سلامتی انسان و توسل به استفاده از مواد زیانبار مانع این کار می شوند. زیرا زراعت سرمایه داری فقط با تولید انبوه کالا و سود سرشارتر، کمیت سودافزا و نه محتوای سلامتی آور همساز است. صاحبان سرمایه در این گذر مثل همه عرصه های دیگر حیات اجتماعی از بی اطلاعی توده های کارگر حداکثر بهره را بر می گیرند. کارگران مجبورند به بهای کالاها اندیشند و کمتر بر روی کیفیت آنها درنگ کنند. به ویژه که کسی از محتوی این کالا ها اطلاعی ندارد. ظاهر این محصولات در طول قرن ها تفاوتی نکرده اند!! اما محتوای آنها در فاصله زمانی کوتاهی تفاوت عظیمی نموده است. ما کارگران حتی اگر به کالاهای کشاورزی و دامی دسترسی داشته باشیم یعنی اگر قادر به خرید آنها باشیم و هر قدر هم زیاد مصرف کنیم باز کمبود مواد غذائی لازم بسان بلیه ای ما را تهدید می کند. حتی مکمل های غذایی (Dietary supplement) و مواد غذایی اضافه شده تحت عنوان غنی کننده (Food fortification ) کمکی به کاهش مشکل نمی کند زیرا جذب مواد کانی بطور مستقیم و یا حتی افزوده شده به غذا بسیار ناچیز است (تقریبا 2-3 درصد). این خود به وضوح نشان می دهد که زمین کشاورزی هر چه کمتر می تواند این مواد ضروری (بخصوص مواد کانی) را به گیاهان برساند.
دو دسته مواد به محصولات کشاورزی افزوده می گردد یکی به اصطلاح مواد غنی کننده (Food fortification) که در فوق به دلایل آن پرداختیم و دیگری مواد تکنیکی (Processing Aids) است که جهت افزایش طول عمر، تغییر رنگ، بو و مزه غذاهای آماده و نیمه آماده، مورد استفاده واقع می شود. این مواد که شامل 22 گروه مختلف است چیزی در حدود 250 ماده رسمی را در بر می گیرد. همه این ها از طرف JECFA (Food safety and quality)یا ارگان کنترل مواد غذایی سازمان ملل و EFSA یا سازمان بهداشت مواد غذایی اروپا مورد تأییدند. لازم به تذکر است که این کالاها فقط در حوزه تولید غذا به کار نمی روند بلکه در تهیه دارو، لوازم آرایش، شامپوها و صابون ها نیز به کار گرفته می شوند. تقسیم بندی این مواد بر اساس نقشی که دارند به این صورت است. 41 ماده رنگی، 49 ماده کنسرو کننده، 44 ماده آنتی اکسیدان (antioxidant)، 12 ماده شیرین کننده و بیش از 100 ماده دیگر، از جمله پلی سوربات (polysorbate) در این لیست قرار دارند. گروه اخیر ایجاد حساسیت های پوستی می کنند، اشخاصی که به پروپیلن گلیکول (propylene glycol) که در مواد آرایش وجود دارد حساسیت دارند به مواد پلی سوربات که جهت حل چربی ها به مواد غذایی افزوده می شود نیز حساسند. این ترکیبات دارای کد اروپایی (E number) یا «عدد ئی» هستند. علاوه بر مواد رسمی هزاران ماده دیگر قانونی و غیر قانونی به غذاها اضافه می شود. برای مثال جهت ایجاد مزه و عطر توت فرنگی در بستنی و کرم ها از 8 نوع مختلف ماده شیمیایی استفاده می گردد که تولید کننده فقط با نام مواد مزه دهنده (Flavor) بر روی پاکت کالا، خیال خود را آسوده و تکلیف جان مشتری را روشن می سازد. از بین مواد رنگی استفاده شده ترکیبات آزو (Azo compound) به خاطر اینکه آلرژی، آسم، اکسم، تغییرات پوستی نظیر کهیر (Urticaria) ایجاد می کنند از همه مشهورترند. بطور مثال E120 یا کارمینیک اسید (Carmine) همان رنگ قرمز جذابی که در شیرنیجات، شربت ها و آبنبات ها موجب افزایش فروش آنها می گردد ایجاد کم خوابی، بیش فعالی (ADHD)، ضایعات جنینی و پرخاشگری می نماید. مواد شیرین کننده نظیر E420 سوربیتول (Sorbitol)، و یا E412 (Guar gum) موجب مشکلات روده ای، عفونت روده، امراض مغزی، گرفتگی عضلات، پرخاشگری و دپرس می شوند. اکثریت قریب به اتفاق این مواد بصورت سنتز شیمیایی تولید شده و بنا بر این به محض ورود به بدن از طرف آنزیم هایی که جگر جهت مبارزه با مواد غریبه تولید می کند مورد حمله قرار می گیرند. در اثر مصرف زیاد و یا طولانی بعضی از مواد بالا، (E621-E625) بدن انسان دچار اختلالاتی می گردد. حساسیت زیاد نظیر سردرد، عرق کردن زیاد، سوزش گلو و افزایش فشار در سینه از جمله این اختلال ها است. این علائم به (Chinese restaurant Syndrom) معروف است.
این مواد در تولید غذاهای آماده و نیمه آماده چینی و آسیایی مصرف زیاد دارد و از این طریق از دهه 1970 وارد حوزه مواد غذایی سایر بازار های جهان از جمله رستوران های زنجیره ای نظیر (Mcdonalds) و غیره شده است. تحقیقات جدید نشان می دهد که مصرف بیش از حد این مواد تاثیرات مخربی بر جنین، جگر، سیستم عصبی و بینائی می گذارد و همچنین موجب شوک های آسمی، دپرس (Depression)، مشکلات رشد در جوانان و اختلالات هورمونی می شود. E621 برای سلسله اعصاب حکم سم داشته و به بروز آلزایمر (Alzheimer’s disease) و اختلال حواس یا زوال عقل (Dementia) کمک می نماید. فراموش نکنیم که مشتری اصلی غذاهای سریع نظیر همبرگر و رستوران هایی که این غذا را تولید می کنند توده عظیم کارگران هستند.
اگر مواد کانی در خاک کاهش می یابد، می بایست که کمبود آنها در گیاهان نیز مشهود باشد ولی صاحبان سرمایه با قربانی ساختن سلامتی انسان و توسل به استفاده از مواد زیانبار مکمل ها وانمود می کنند که مانع این کار می شوند.
فقط مقدار ناچیزی از مواد کانی اضافه شده به وسیله بدن جذب می گردد بخصوص این مواد و حتی ویتامین ها می بایست در ترکیب طبیعی خود همراه با سایر مواد غذایی، هورمون ها و آنزیم های موجود در گیاهان وارد بدن شوند تا قادر به جذب کافی باشند.
مصرف این مواد بصورت قرص و حتی مواد افزوده به غذا باعث افزایش غیر ضروری آن ها در گردش خون شده که نه تنها موجب ناملایمات بیولوژیک و بروز امراض می گردند بلکه اعضایی از بدن نظیر کبد و کلیه ها که وظیفه مبارزه و دفع مواد بیگانه را بر عهده دارند به پر کاری وامی دارد، آنزیم های کبد را افزایش داده و بدن را بحال آماده باش دائمی وا می دارند.
مصرف مکملهای ویتامین و املاح فایده چندانی ندارد و گاه حتی برای بدن مضر اند. بطور مثال تنها به طور تقریبی 10 تا 20 درصد از ویتامین دی مورد نیاز بدن از راه تغذیه جذب و تأمین میشود بقیه را بدن به کمک نور خورشید می سازد. ویتامین دی که بدن ما از طریق نور خورشید یا تغذیه میسازد، در ابتدا از نظر بیولوژیک فعال نیست. پیش شرط ساخت فرم فعال ویتامین دی (کلسیتریول) در کلیه و انتقال آن به خون، چندین فرآيند متابولیسیمی است. افزون بر این بسیاری از اعضای بدن گیرندههایی دارند که پیشماده کلسیتریول به آنها متصل میشود. همین پیچیدگی پروسه های تکمیلی در مورد بسیاری ویتامین ها نظیر ویتامین ث صادق است.
شهروندان آمریکا به طور متوسط هر سال 28 میلیارد دلار برای خرید مکملها و مولتی ویتامینها هزینه میکنند.
مصرف این مکملها در آلمان هم رو به افزایش است و از 1.31 میلیارد یورو در سال 2017 به 1.44 میلیارد یورو در سال 2018 رسیده است. ما از فروش این مواد در ایران اطلاع دقیقی نداریم اما بی شک در ایران نیز وضع بهتر از این نیست.
بخش بزرگی از مردم ( 74 درصد) دچار کمبود ویتامین Aهستند. مواد کانی ضروری نظیر روی (Zn)، مس (Cu)، آهن (Fe)، و سلینیم (Se) با وجود مواد مکمل و غنی شده به میزان ناچیزی تغییر می کنند و بخشی از مردم از کمبود این مواد مهم رنج می برند.
منیزیم Mg و کلسیم Ca با وجود تکمیل ها و افزودنی ها بیش از 50 درصد مردم از کمبودشان رنج می برند. ویتامین های مورد نیاز بدن نظیر ویتامین ث (C) 25 درصد، آ (A) 34 درصد، ای (E) 60 درصد و ویتامین د (D) 70 درصد نیز به جمعیت عظیمی از خانواده های کارگری دنیا نمی رسد.
کود شیمیایی عموما شامل همه مواد از دست رفته و کاسته شده خاک نیست زیرا تولید و افزودن اکثر آنها بسیار گران تمام می شود لذا کشاورزی سرمایه دارانه فقط به نیاز و بازدهی گیاه توجه دارد و نه کیفیت خاک و جبران مواد از دست رفته آن.
دلایل این امر ساده است زیرا حتی اگر کشاورزی سرمایه داری به فرض محال بخواهد چیزی در حدود 60 ماده کانی مختلف را به زمین کشاورزی باز گرداند، روند طولانی جا افتادن این مواد با مواد شیمییایی خاک و روند جذب گیاه چیزی در حدود 5 تا 10 سال طول می کشد و در این صورت هیچ سرمایه ای چنین روند طولانی گردش را در دنیایی که سرعت واگرد سرمایه یک شرط حیاتی بقای نظام است، تحمل نخواهد کرد.
این روند، ناخودگاه انسان را یاد بنمایه سرمایه می اندازد، یاد شیوه تولیدی که همه چیزش از بیخ و بن ضد انسانی است. تولید سود در آن همه چیز و انسان هیچ چیز است. یاد این واقعیت مهم که چه ابتذال آمیز است کار آنانی که مبارزه برای این یا آن تغییر جزئی در ترکیب این یا آن ماده غذائی یا این و آن گوشه محیط زیست را علاج درد انسان عصر می دانند!! یاد این درس بزرگ تاریخ که بدون محو سرمایه داری، بدون یورش آگاه و رادیکال و طبقاتی به شیرازه هستی این نظام، بدون وجود جنبشی کارگری، شورائی و سراسری که از تمامی ظرفیت و امکانات و تدارک لازم برای این یورش برخوردار باشد، سخن از بهبود محیط زیست یا سالم سازی غذاها و نوع اینها سوای خودفریبی و دیگران فریبی هیچ چیز دیگر نیست. سرمایه داری با کار پرداخت نشده کارگران، با تولید سود و تبدیل سودها به سرمایه و تداوم خودگستری خویش زنده است. آلوده سازی محیط زیست و بیماری زا کردن غذاها برای این نظام ساز و کار افزایش اضافه ارزش هاست. برای رفع این بلیه ها باید دست بر ریشه نهاد. ریشه ها در عمق وجود سرمایه نهانند. مجرد تلاش جهت بهبود وضع این یا آن کالا بدون پیکار برای خشکاندن ریشه خرابی ها حتی با فرض برخی دستاوردها باز هم فقط عمر این غده سرطانی و این باتلاق عفونت زا را طولانی تر می کند.
رشد عظیم بار آوری نیروی کار پس از جنگ جهانی دوم باعث شد که کار کارگر چندین برابر سابق محصول تولید کند. در همین راستا کار اجتماعاً لازم کمتر در مقدار معین محصول، قیمت پائین تر کالا همراه با نرخ اضافه ارزش های بسیار افزون تر را به دنبال آورد. آرزوی کاهش قیمت کالاها، افزایش توان رقابت در بازار سرمایه داری و احراز سهم افزون تر از اضافه ارزش های جهانی، چشم پرآز سرمایه داران را به حوزه تولید محصولات غذائی با بهائی ارزان تر از آنچه کارگران با کار خانگی در آشپزخانه ها تولید می کنند، خیره ساخت. انباشت وسیع در این حوزه، این فرصت را هم برای صاحبان سرمایه فراهم ساخت که زنان هر چه بیشتری را وارد بازار کار کنند، رقابت میان کارگران برای فروش نیروی کار فزونی گیرد و در همین گذر فشار بر دستمزدها سهمگین تر شود. اشتغال بیشتر زنان در بازار کار، به نوبه خود راه برای انباشت کلان تر سرمایه در قلمرو تولید مواد غذائی را هموار ساخت.
میزان زمانی که یک کارگر زن در 50 سال پیش صرف تهیه غذا در منزل می کرد به طور متوسط حدود 3 ساعت در روز بود. این رقم در 2010 تا 10 دقیقه کاهش یافت. معنای این تغییر آن بود که انباشت وسیع سرمایه در صنایع مواد غذائی همراه با اجبار زنان به فروش نیروی کار به گونه ای چشمگیر جای آشپزخانه ها را پر ساخته است. به این ترتیب کارگران هر چه بیشتر مصرف کننده غذاهای آماده و نیمه آماده شدند، سرمایه یک عرصه جدید انباشت پیدا کرد، بهای نیروی کار نیز به دو شکل پائین آمد. اول به خاطر اینکه توده فروشنده نیروی کار وسیعاً افزایش یافت، پدیده ای که رقابت میان کارگران و تنزل دستمزدها را به دنبال داشت. دوم از این لحاظ که تولید انبوه و افزایش پرشتاب بارآوری کار، به تنزل قیمت کالاها می انجامید و همین امر به سهم خود زمینه ای برای پائین نگه داشتن بهای نیروی کار می شد.
کاهش ذخیره های غذایی کالاهای کشاورزی و دامی با نیاز سرمایه به دسترسی به حداکثر ارزش اضافی و نیازمندی توسعه انباشت سرمایه همراه است و با افزایش بی مهار کار اضافی توده های کارگر به زیان کار لازم یا همان دستمزد آنان است.